دانشگاه بوعلی سینادوفصلنامه فن آوری زیستی در کشاورزی(علمی-پژوهشی)2476-63131220120902Effect of Cultivar and Density of Cultured Cotyledons on Shoot Regeneration in Rapeseed (Brassica napus L.)تاثیر رقم و تراکم کشت کوتیلدون بر باززایی نوساقه در کلزا (Brassica napus L.)16114FAدانیالکهریزیاستادیارگروه پژوهشی بیوتکنولوژی مقاومت به خشکی، دانشکده کشاورزی، دانشکاه رازی، کرمانشاهعلی هاتفسلمانیاندانشیار پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک و زیست فن¬آوری، تهرانعلی رضازبرجدیاستادیارگروه پژوهشی بیوتکنولوژی مقاومت به خشکی، دانشکده کشاورزی، دانشکاه رازی، کرمانشاهJournal Article20120902The objective of the present research was to study the effect of genotypes (2 commercial cultivars of repeseed, PF-7045-91 and SLM-046) and explant densities (15 and 30 cotyledons in10 cmin diometer Petri dishes) on shoot regeneration. Results showed that there were significant differences between rapeseed cultivars and explant densities, but no significant interaction effect was observed between investigated parameters. The cultivar PF-7045-91 was better regenerated with average of 85% regenerated cotyledons than the other one with 62%. Higher percentage of regeneration (87%) was also recorded for treatment with 15 cotyledons in Petri dish rather than 30 cotyledons. <br /> در این پژوهش اثر دو رقم تجاری کلزا (PF-7045-91 و SLM-046)، تراکم ریزنمونه (در دو سطح 15 و 30 کوتیلدون در یک پتریدیش به قطر10 سانتیمتر) و اثر متقابل آنها روی باززایی نوساقه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین رقمهای کلزا از نظر باززایی نوساقه اختلاف معنیدار وجود دارد، بهطوریکه رقم PF-7045-91 (با 74% باززایی) برتر از رقم SLM-046 (با 56% باززایی) شناخته شد. بین دو تراکم کشت شده نیز از این لحاظ اختلاف معنیدار وجود داشت، بهطوریکه تراکم 15 ریزنمونه (با 79% باززایی) برتری معنیداری نسبت به تراکم 30 ریزنمونه (با 51% باززایی) نشان داد. همچنین نتایج آزمون تجزیه واریانس حاکی از عدم وجود اختلاف معنیدار بین اثر متقابل رقم در تراکم کشت بود.دانشگاه بوعلی سینادوفصلنامه فن آوری زیستی در کشاورزی(علمی-پژوهشی)2476-63131220120902Determination of Suitable Pollinizers for Almond (Prunus dulcis) Cultivars and Genotypes “Shahrood 12”, “Shokoufeh” and “K-4-10” Using Specific Amplification of S-allelesتعیین گرده¬زای مناسب برای ارقام و ژنوتیپ¬های بادام شاهرود 12، شکوفه و سلکسیون 10-4-K با استفاده از تکثیر اختصاصی آلل¬های ناسازگاری715115FAاحمدارشادیاستادیار گروه باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا همدانمهدیکلهریدانشجوی سابق کارشناسی ارشد علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا همدانعلیایمانیاستادیار بخش تحقیقات باغبانی، موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر، کرجبابکولیزادهدانشجوی سابق کارشناسی ارشد علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا همدانفرشاددشتیاستادیار گروه باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا همدانJournal Article20120902In this study, S-alleles of 16 almond cultivars and genotypes were determined using allele-specific and consensus primers. Likewise, the flowering coincidence among these cultivars and “Shahrood 12”, “Shokoufeh” and “K-4-10” were determined. Twelve different S-alleles were distinguished in studied cultivars. Using allele-specific primers five S-alleles S1, S2, S7, S8 and S9, and compatibility allele, Sf, were amplified. In five cultivars both S-alleles, in seven cultivars only one S-allele and in four cultivars no S-allele were amplified. Using second intron consensus primers 31 out of 32 S-alleles of studied cultivars were identified. In 15 cultivars both S-alleles and in “Genotype 7” only one S-allele (S5) were distinguished. S1 and S3 were the most frequent S-alleles and found in eight and five cultivars, respectively. Beginning of flowering, full bloom and end of flowering of cultivars and genotypes were recorded and their flowering coincidence with “Shahrood 12”, “Shokoufeh” and “K-4-10” were determined. Considering S-allele genotype and flowering coincidence of cultivars, suitable pollinizers were determined. For “K-4-10”genotypes “K10-11”, “K14-12”, “K-16-30”, “K16-25”, “K12-4” and cultivars “Shahrood 12” and “Marcona”; for “Shahrood 12” genotype “K4-10” and “Marcona”; and for “Shokoufeh” cultivars “Supernova”, “Sahand”, “Touno”, and “Genotype 8”, “Genotype 7”, and “K16-25” are recommended as suitable pollinizers.آللهای خودناسازگاری 16 رقم و ژنوتیپ بادام با استفاده از آغازگرهای اختصاصی و عمومی بررسی شد و همچنین همپوشانی گلدهی آنها با ارقام شاهرود12، شکوفه و سلکسیون 10-4-K تعیین گردید. بهطور کلی 12 آلل مختلف با استفاده از آغازگرهای اختصاصی و عمومی شناسایی گردید. با استفاده از آغازگرهای اختصاصی 5 آلل خودناسازگاری 1S، 2S، 7S، 8S و 9S و آلل خودسازگاری Sf در ارقام و ژنوتیپهای مورد بررسی تکثیر گردید. برای 5 رقم و ژنوتیپ هر دو آلل، در 7 رقم و ژنوتیپ تنها یک آلل و برای 4 رقم و ژنوتیپ هیچ آللی شناسایی نشد. با استفاده از آغازگرهای عمومی دومین اینترون ژن ناسازگاری 31 آلل از مجموع 32 آلل ناسازگاری موجود در ارقام شناسایی گردید. در 15 رقم و ژنوتیپ هر دو آلل و در ژنوتیپ7 تنها آلل 5S تکثیر گردید. آللهای 1S و 3S دارای بیشترین فراوانی بوده و بهترتیب در 8 و 5 رقم و ژنوتیپ شناسایی شدند. تاریخ شروع گلدهی، تمام گل و پایان گلدهی ارقام و ژنوتیپها یادداشت برداری شده و درصد همپوشانی گلدهی آنها با ارقام شاهرود12، شکوفه و سلکسیون 10-4-K تعیین گردید. با در نظر گرفتن ژنوتیپ ناسازگاری و درصد همپوشانی گلدهی گردهزاهای مناسب برای ارقام مورد بحث تعیین شد. برای سلکسیون 10-4-K ژنوتیپهای 11-10-K، 12-14-K، 30-16-K، 25-16-K، 4-12-K و ارقام شاهرود12 و مارکونا؛ برای رقم شاهرود12 ژنوتیپ 10-4-K و رقم مارکونا؛ و برای رقم شکوفه ارقام سوپرنوا، سهند، تونو، ژنوتیپ 8، ژنوتیپ 7 و ژنوتیپ 25-16-K بهعنوان گردهزا مناسب پیشنهاد میشوند.دانشگاه بوعلی سینادوفصلنامه فن آوری زیستی در کشاورزی(علمی-پژوهشی)2476-63131220120902Effect of Medium and Different Hormone Combinations on Regeneration of Shoots and Morphological Changes in Strawberry Mericlonesتاثیر محیط کشت و ترکیبات هورمونی روی پرآوری شاخساره حاصل از کشت مریستم و تغییرات مورفولوژیکی در مریکلون¬های دو رقم توت¬فرنگی1727116FAعلی اکبرمظفریاستادیار گروه باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه کردستان، سنندجبهمنبهرام نژاداستادیار گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه کردستان، سنندجJournal Article20120902In this study the effect of four growth media including MS, NN, B5 and AM and three different hormone combinations were investigated on regeneration of two strawberry cultivars Camarosa and Selva. The experiment was done in factorial design for each cultivar separately. The meristem explants were introduced in culture media supplemented with different hormonal combinations and maintained in a growth room at a 16h photoperiod (36 µmol.m<sup>-2</sup>.s<sup>-1</sup>), 25 ± 1ºC. After ten weeks, number of regenerated plantlets, biggest leave length, middle leaflet length and width, middle petiolate length, number of dent in middle leaflet and root length were studied. The results showed that number of regenerated shoots were higher in MS and NN medium. Hormonal combinations B1:(BA=1.0ppm+IBA=0.05ppm+GA3=0.05)and B2:(Kinetin=5ppm+2,4-D = 0.5 ppm + GA3 = 0.05ppm) were also resulted in higher regeneration number compared to B3. The results showed that Camarosa were more stable and had a higher regeneration in miropropgation process based on morphological traits.در این مطالعه، دو رقم توت فرنگی به نامهای کاماروزا و سلوا روی سه محیط کشت پایه موراشیگ و اسکوگ (1962) ,نیچ و نیچ (1956) و گامبورگ و همکاران (1968) بهعلاوه یک محیط کشت پیشنهادی و هر کدام با سه ترکیب هورمونی متفاوت از نظر نوع، غلظت و نسبت هورمون کشت گردیدند. آزمایشها در قالب طرح کاملاً تصادفی بهصورت فاکتوریل و برای هر رقم بهصورت جداگانه انجام شد. مریستمها بهعنوان ریزنمونه روی محیطهای کشت قرار داده شدند و در دمای C<sup>º</sup>1± 25 با فتوپریود 16ساعت روشنایی و با شدت نورmol m<sup>-2 </sup>s<sup>-1</sup> µ 36 نگهداری گردیدند. پس از 5/2 ماه اندازه و تعداد گیاهچههای باززایی شده، طول بزرگترین برگ، طول و پهنای پهنک برگچه میانی، طول دمبرگچه میانی، تعداد دندانه برگچه میانی و طول ریشه در مریکلونها مورد بررسی قرار گرفتند. محیط کشتهای MS و NN به ترتیب بهترین محیط کشت پایه و دو ترکیب هورمونی شامل بنزیل آدنین، ایندول بوتیریک اسید و اسید جیبرلیک به ترتیب با مقادیر 1، 05/0 و 05/0 میلیگرم در لیتر و همچنین کینتین، 2,4-D و اسید جیبرلیک بهترتیب با مقادیر 5، 5/0 و 05/0 میلیگرم در لیتر بهترین اثر را نشان دادند. بر اساس نتایج بهدست آمده رقم کاماروزا دارای پایداری و پتانسیل باززایی بیشتری نسبت به رقم سلوا بود. بررسی صفات مورفولوژیکی گیاهان باززایی شده در این مطالعه نشان داد که ریز ازدیادی رقم کاماروزا از طریق کشت مریستم در مقایسه با رقم سلوا بهتر صورت گرفت.دانشگاه بوعلی سینادوفصلنامه فن آوری زیستی در کشاورزی(علمی-پژوهشی)2476-63131220120902Genetic Diversity Among and Within of Alfalfa (Medicago sativa L.) Ecotypes Based on RAPD Markersارزیابی تنوع ژنتیکی بین و درون اکوتیپهای یونجه (Medicago sativa L.)با نشانگرهای RAPD2937117FAحسنمنیریفراستادیار پژوهش مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان آذربایجان شرقی، تبریزاحمدرزبانکارشناس محقق مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان آذربایجانشرقی، تبریزمصطفیولیزادهاستاد گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز، تبریزجلالصبااستادیار گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجانشهیننوع پروردانش آموخته کارشناسی ارشد اصلاح نیاتات دانشگاه تبریزفاطمهمحمدزادهدانش آموخته کارشناسی ارشد اصلاح نیاتات دانشگاه زنجانمریمبرقیدانش آموخته کارشناسی ارشد اصلاح نباتات دانشگاه زابلJournal Article20120902Genetic diversity within and between 30 ecotypes of alfalfa (<em>Medicago sativa</em> L.) collected from North West of Iran was analysed at the DNA level by RAPD technique. DNA extraction was performed individually for 30 seedlings as well as bulked samples of 30 ecotypes. Using 10 arbitrary primers, 78 DNA fragments were scored and were varied between 36 to 68 bands. Varzeghan – Joshin and Tabriz- Sparakhon ecotypes showed the highest and the lowest genetic diversities, respectively. Marand-Zounragh with Bostanabad- Bashkand and Varzeghan-Joshin with Varzeghan-Alhord showed the highest genetic distance, respectively. The highest and the lowest genetic distances were belonged to Marand-Zounoragh with Bostanabad- Bashkand and Varzeghan-Joshin with Varzeghan- Alhord ecotypes, respectively. This result was in agreement with geographic distance of ecotypes. The results of molecular variance analyses showed 65.37% and 34.63% genetic diversity between and within ecotypes, respectively. This can be used for ecotype selection and improvement. Cluster analyses based on UPGMA algorithm, grouped 30 ecotypes into 4 clusters. Bostanabad- Bashkand ecotype was individually grouped in a separate cluster. The growth location of this ecotype was different from others, as it was located in a very cold region. Hence, might be cold tolerant ecotype. This may suggest that the altitude level of regions influences the ecotypes genetic structure much more than the environmental factors.در این بررسی تنوع ژنتیکی در 30 اکوتیپ یونجه ایرانی جمعآوری شده از منطقه شمالغرب کشور با استفاده از نشانگرهای RAPD ارزیابی شد. استخراج DNA در ۳۰ نمونه از هر اکوتیپ انجام شد. ده آغازگر از 30 آغازگر تصادفی ارزیابی شده، مجموعاً 78 نوار چند شکل ایجاد کردند و تعداد نوارهای چند شکل از 36 نوار تا 68 نوار متفاوت بود. بیشترین میانگین سطح تنوع ژنتیکی براساس شاخصهای نی و شانون در اکوتیپ ورزقان - جوشین مشاهده شد و کمترین آن متعلق به اکوتیپ تبریز- اسپرهخون بود. بیشترین فاصله ژنتیــکی FST بین اکوتیپهــای مـرند- زنوزق و بستانآباد- باشکند و کمترین آن مربوط به اکوتیپهای ورزقان- جوشین و ورزقان – الهرد بود که این نتایج با فواصل جغرافیایی مناطق مورد کشت اکوتیپهای فوق مطابقت نشان داد. تجزیه واریانس مولکولی نشان داد که 63/34 درصد از تنوع کل مربوط به تنوع ژنتیکی بین اکوتیپها و 37/65 درصد مربوط به تنوع ژنتیکی درون اکوتیپها میباشد که حاکی از تنوع قابل ملاحظه و وجود پتانسیل عظیم ژنتیکی برای کارهای اصلاحی آتی میباشد. تجزیه خوشهای 30 اکوتیپ یونجه را در 4 خوشه دستهبندی نمود. اکوتیپ بستانآباد- باش کند به صورت انفرادی در یک گروه مستقل قرار گرفت. این اکوتیپ از نظر ویژگیهای اقلیمی منطقه مورد کشت نیز متفاوت از سایراکوتیپها بود بهطوریکه ارتفاع منطقه جمعآوری2400 متر و در اقلیم بسیار سرد واقع شده است و جزو اکوتیپهای متحمل به سرما میباشد. به نظر میرسد ارتفاع ناحیه جغرافیایی اکوتیپها دارای بیشترین سهم در تاثیرگذاری برروی ساختار ژنتیکی آنها بوده است.دانشگاه بوعلی سینادوفصلنامه فن آوری زیستی در کشاورزی(علمی-پژوهشی)2476-63131220120902Isolation and Characterization of a Chitinase Gene Exhibiting Antifungal Activity Against Fusarium solani f. sp. melongenae from an Iranian Streptomyces strainجداسازی و شناسایی ژن کیتیناز با فعالیت ضد قارچی علیهFusarium solani f. sp. melongenae از یک استرین ایرانی Streptomyces3947118FAاعظمبهارلوئیدانشجوی کارشناسی ارشد بخش مهندسی بیوتکنولوژی کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید باهنر، کرمانغلام¬رضاشریفی سیرچیاستادیار بخش مهندسی بیوتکنولوژی کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید باهنر، کرمانغلام¬حسینشهیدی بنجاراستاد بخش مهندسی گیاهپزشکی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید باهنر، کرمانJournal Article20120902<em>Fusarium solani </em>f. sp. <em>melongenae</em>, the causal agent of egg plant wilt disease, has a wide host range which causes significant reduction in yield of eggplant (<em>Solanum</em> <em>melongena</em>). In a survey for finding biocontrol agents, 110 Actinomycetes strains were isolated from agricultural soils of Kerman province. Amony isolated strains 18 strain showed high level of chitinase activity <em>Streptomyces griseus</em>. <em>Streptomyces </em>isolate<em> </em>401 significantly reduced the incidence of disease. Some biological and physiological characteristics of this isolate were investigated under green house condition. Moreover, the genomic DNA of this isolate was extracted by useing of CTAB method and a full chitinase gene (876 bp) was cloned and sequenced. The results showed high similarity between obrouned scyuence and seyuence of chitinasegene 19 fmily from.قارچ <em>Fusarium solani</em> f. sp. <em>melongenae</em> یکی از مهمترین عوامل بیماریزای خاکزی است که دارای دامنه میزبانی بسیار وسیعی بوده و با ایجاد بیماری پژمردگی آوندی روی گیاه بادمجان (<em>Solanum</em> <em>melongena</em>) موجب کاهش معنی داری در عملکرد این محصول میشود. در جستجوی یک آنتاگونیست موثر علیه قارچ مذکور از خاکهای زراعی چند منطقه در استان کرمان، تعداد 110 استرین اکتینومیست خاکزی به دست آمد که از بین آنها تعداد 18 استرین، فعالیت کیتینازی قوی از خود نشان دادند. از بین استرینهای مورد بررسی استرین استرپتومایسس 401 توانست بهطور موثری از فعالیت این قارچ هم در شرایط آزمایشگاهی و هم در شرایط گلخانهای جلوگیری کند. در ادامه برخی ویژگیهای بیولوژیکی و فیزیولوژیکی این استرین بررسی شد. همچنین، بهمنظور جداسازی ژن کد کنندهی کیتیناز، استخراج DNA ژنومی از این جدایه به روش CTAB صورت گرفت. تکثیر ژن کد کنندهی کیتیناز با پرایمرهای CH1FB و CH1RB و توالییابی آن نشانداد که طول این ژن 876 جفت باز و مشابهت بالا با کیتینازهای خانواده 19 ماندد ChiC از باکتری <em>Streptomycec griseus</em>دارد.دانشگاه بوعلی سینادوفصلنامه فن آوری زیستی در کشاورزی(علمی-پژوهشی)2476-63131220120902Study of Protein Pattern in Brassica napus Genotypes under non-stress and Drought Stress Conditionsبررسی الگوی پروتئینی ژنوتیپ¬های کلزا تحت شرایط نرمال و تنش خشکی4957119FAمهدیکاکاییگروه علمی مهندسی کشاورزی (اصلاح نباتات و ژنتیک)، دانشگاه پیام نور، تهرانعلیرضازبرجدیاستادیار گروه زراعت و اصلاح نباتات و عضو پژوهشکده بیوتکنولوژی مقاومت به تنش¬های محیطی، دانشگاه رازیعلیمصطفاییاستاد مرکز تحقیقات بیولوژی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاهJournal Article20120902Protein electriphoresis is one of the method for determinat genetic diversity in plants. In order to investigate protein pattern in rapeseed, sixteen genotypes of <em>Brassica napus </em>were studied in a randomized complete blocks design (RCBD) with three replications under drought and non_drought stress conditions. In complete flowering stage, leaves total protein of leaves was extracted in both conditions. The extracted proteins were seprated based on Laemmli method using SDS-PAGE in a 12.5% and 5% resolving and stacking gels, respectively. Mean genetic distance was estimated in normal and drought stress condition ranged from 0.056 - 0.632 and 0.0 to 0.5, respectively. Results of cluster analysis showed that the genotypes, according to protein pattern and based on Jaccard’s similarity coefficient were placed in three groups in both conditions. Groups were different in drought and non_drought sites. Results of SDS-PAGE showed that protein pattern bands were almost different among of the genotypes. According to this reasearch results, Banding pattern and grouping genotypes in both normal and drought conditions were different.یکی از روشهای بررسی تنوع ژنتیکی ژنوتیپهای گیاهی، استفاده از روش الکتروفورز پروتئین میباشد. بهمنظور بررسی الگوی پروتئینی کلزا، 16 ژنوتیپ در سه تکرار تحت شرایط تنش خشکی و بدون تنش خشکی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی ارزیابی شد. در مرحله گلدهی کامل در هر دو شرایط رشدی پروتئین کل نمونههای برگی استخراج گردید. همچنین تفکیک پروتئین ذخیرهای برگ بر اساس روش لاملی و با استفاده از سیستم الکتروفورز ژل پلیاکریلآمید در حضور سدیم دو دسیل سولفات در ژل جدا کننده 5/12 درصد و ژل متراکم کننده پنج درصد انجام پذیرفت. در هر دو محیط (شرایط نرمال و تنش خشکی) میانگین برآورد فاصله ژنتیکی بهترتیب در محدوده 056/0 تا 632/0 و 0 تا 5/0بود. ژنوتیپهای مورد بررسی بر اساس الگوی پروتئینی و بر اساس ضریب تشابه جاکارد، در شرایط شاهد در سه گروه دستهبندی و در شرایط تنش نیز در سه گروه قرار گرفتند (در گروهها ژنوتیپها بهطور کامل یکسان نبودند) و نتایج SDS-PAGE تفاوت الگوی باندی بین ژنوتیپها را تا حدودی مشخص کرد. بر اساس یافتههای این تحقیق الگوی باندی و به تبع آن گروه بندی ژنوتیپها در دو شرایط تنش خشکی و نرمال متفاوت است.